Sunday, June 14, 2009

پرونده سازی خبرگزاری ایرنا علیه کارکنان بی بی سی فارسی

میرحسین موسوی در پایان مناظره تلویزیونی خود با محمود احمدی نژاد گفت اگر پیروز انتخابات شود، پرونده سازی ها که در دولت محمود احمدی نژاد رایج شده و این دروغ پردازی های عوام فریبانه را پایان می بخشد. اما با ادامه کار دولت محمود احمدی نژاد، خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی، ایرنا به پرونده سازی ها ادامه می دهد و در تازه ترین اقدام خود قصد پرونده سازی علیه کارکنان بی بی سی فارسی را دارد. در ادامه مطلب خبرگزاری ایرنا را می خوانیم

بي بي سي آشوب سازي به روش قورباقه پخته
تهران - شبکه فارسي بي بي سي بي ترديد يکي از اصلي ترين آتش بياران آشوب هاي چند روز اخير تهران بوده است
شبکه تلويزيوني بي بي سي در راس همه رسانه هاي معاند با ايران سرافراز ،با ادعاي اطلاع رساني لحظه به لحظه از انتخابات دهم رياست جمهوري عملا به پايگاه انتشار تحليل هاي ساختگي و برانگيختگي اجتماعي در ايران تبديل شده است.
آنچه کارشناسان در ماه هاي اخير ابراز مي داشتند که شبکه فارسي بي بي سي به منظور انجام شبکه براندازي نرم و با حمايت نيروي انساني و مالي جرياني در داخل راه اندازي شده است طي روزهاي منتهي به انتخابات و پس از آن عملا به اثبات رسيد.
نکته جالب توجه در اين است که بي بي سي علي رغم دريافت بودجه 15ميليون پوندي (22ميليون دلاري) وزارت امور خارجه انگليس، قبل و پس از راه اندازي همواره به کسري بودجه اعتراض مردم ماليات دهنده بريتانيا روبرو بوده است ، اين در حالي است که در روزها ي اخير مبادرت به افزايش پخش برنامه هاي زنده خود کرد،‌به طوري که جمعه شب مطابق روال قبلي برنامه هايش را تا پايان شمارش آرا و اعلام نتايج در قالب ميزگرد، وب گردي ، گفت وگو با کارشناسان ،‌ ارتباط مستقيم (نوبت شما)‌ و... ادامه داد.
بي بي سي که در طول دوره فعاليت خود همواره از تنظيم و پخش خبر به شيوه شبه خبر ( فيجرنيوز) و تلفيق سخت خبر( هارد نيوز)‌ و نرم خبر (سافت نيوز)‌ پيروي کرده است در آستانه انتخابات و ازجمله طول جمعه شب به اين سو،‌ دقيقا و دانما با سوئيج کردن اين شيوه هاي خبري به يکديگر ،‌اهداف شبهه سازي ، بحران افکني و هدايت افکار عمومي به انگيختگي و نضج آشوب را هدايت کرد.
اين شبکه متعلق به استعارگر پير که روزهاي قبل ،‌خود را آماده بحران سازي اجتماعي کرده بود، پيشاپيش در اخبار و تحليل هاي به اصطلاح کارشناسان سياسي مسايل ايران ،‌ بحث تقلب را تئوريزه و قاطعانه بر آن پاي مي فشردند که چنانچه احمدي نژاد راي بياورد شکي در تقلب وجود ندارد.
بي بي سي در چارچوب سناريوي خود،‌ جمعه شب در قالب برنامه هاي زنده ،‌ بلافاصله پس از اعلام آمار هاي غير رسمي از منابع داخل ايران پروژه تقلب در انتخابات را با حضور فرخ نگهدار ( رييس سازمان فدائيان خلق )‌ و صادق صبا( تحليل گر سياسي )‌ کليد زد و پس از اين به تناوب انتشار خبرهايي از ايران ، ارتباط مستقيم و ... کارشناساني مانند جمشيد برزگر، هاشم احمد زاده ،‌احمد سلامتيان ،‌ سعيد برزين ،‌ مسعود بهنود و ... در استوديو و آدم هايي از احزاب و گروهک هاي داخل ايران هر لحظه به موازات اعلام آراي احمدي نژاد ،‌برحملات و تثبيت و تلقين تقلب در انتخابات افزودند به صورتي که نزديک صبح و تا ظهر شنبه جملگي گزارش پراکني اين شبکه دستور حمله و اغتشاش و افزايش نارضايتي بود.
شيوه بارز بي بي سي در توفيق خود اين بود که کليت مباحث در يک دايره طراحي شده روش قورباغه پخته، کارکرد مي يافت .
بدين صورت که مثلا کارشناسان استوديو دلايلي را درقالب تحليل مطرح مي کردند و سپس ارتباط مستقيم برخي آدم هاي معمولي تحت عنوان مخاطبان بي بي سي و بعد از اين ارتباط با رييس ستاد مردمي موسوي و سخنگوي ستاد مهدي کروبي و ... مجددا کارشناسان داخل استوديو و ... جملگي صحبت هاي يکديگر را کپي کرده و با کمي شاخ و برگ اضافه بخورد بينندگان اين شبکه مي دادند.
بي بي سي براي پيشبرد سناريوي خود ، به خوبي از شيوه نرم خبر استفاده مي کرد به طوري که در ساعت يک بامداد با اولين اعلام هاي غيررسمي آرا،‌ سايت هاي بالاترين و قلم نيوز را در قاب مي گرفت که بوي تقلب مي آيد و يا راي هاي سفيد را به حساب احمدي نژاد گذاشته اند و هرچه اعلام آراي احمدي نژاد بيشتر مي شد لحن و نحوه بيان مطالب بي بي سي و آدم هايش تندتر مي شد تا آنجا که در ساعت دو و 20دقيقه بامداد سناريوي آنها به نقطه اوج خود رسيد و درتمام اين نوع انتشار ،‌ بي بي سي با استفاده از سخت خبر (‌البته تحريک آميز )‌ که هم اکنون موسوي و ... به وزارت کشور رفته اند و سوئيچ آن به نرم خبر ( درقالب گفت وگو و ارتباط مستقيم ) و سپس شبه خبر در ارتباط با رييس نهاد مردمي موسوي ،‌کاملا بحران سازي و تحريک مخاطب رقم زده مي شد.
رضوي فقيه حالي دولت را متهم به دروغ گويي مي کرد که هنوز کانال هاي رسمي آمار را اعلام نکرده بود . او مي گفت:‌ وقتي رييس دولت آمار دروغ مي دهد و عدد سازي مي کند، طبعا وزارت کشورش هم همين کار را مي کند و .... و بي بي سي در پي هر ارتباط و گفت وگو با داخل ايران مي پرسد:‌ واکنش شما چيست؟ ( تحريک ضمني به عکس العمل )‌.
بخشي از سناريوي بي بي سي چنين بود:‌ ارتباط با خاتمي به نام سولماز که از مشاهدات خود مي گفت ،‌سوئيچ به محمدي :‌ طوفان در راه است . ارتباط با ميترا از تهران و کاميار از دبي که ابراز نگراني مي کردند و سوئيچ به محمدي که از توطئه اي حکايت مي کند مبني بر اينکه کد احمدي نژاد 44بوده است و رتبه موسوي 4و خيلي ها به اشتباه يک 4اضافه کرده اند و شده 44به حساب احمدي نژاد :‌ سوئيچ به مسعود بهنود که محدوديت هاي اينترنتي را به نفع احمدي نژاد مي داند و وکيل مدافعانه مي گويد چون فضاي اينترنتي سهم اصلاح طلبان است ،‌ پس محدوديت آن عليه آنهاست :‌و ...
مجموعه ساعات پخش برنامه هاي زنده بي بي سي پس از خاتمه راي گيري يک هدف را تعقيب مي کرد:‌ حتي اگر موسوي و کروبي کوتاه آمدند و براي مطالبات شما به خيابان نيامدند ،‌ شما کوتاه نياييد و خيابان را ترک نکنيد.
اکنون بيش از پيش دست بي بي سي رو شد. شبکه اي که به دليل کسر بودجه بي بي سي روماني را تعطيل کرد، مجاني به مخاطبان داخل انگليس خط نمي دهد . اسپانسرآگهي ندارد و مشخصا اغلب خبرنگاران آن از طيف هاي اصلاح طلب و مشاور آن يکي از سردبيران نشريات زنجيره اي توقيف شده است و غيره ،‌ لذا چنين رسانه اي کسري بودجه خود را از کجا تامين مي کند و آيا با توجه به طيف فکري همکار اين رسانه مي تواند مدعي بي طرفي باشد ، بي بي سي که از پخش اگهي قربانيان غزه خودداري کرد که مبادا مخاطبانش آن را نقض بي طرفي بي بي سي بدانند ،‌ اکنون با جمع يک طرفه اي چگونه مي تواند مدعي خبر پراکني چند سويه درباره ايران باشد؟، وجدان رکن چهارم دمکراسي در عملکرد بي بي سي درباره انتخابات اخير در رنج است آيا محکم به اين قضيه رسيدگي خواهيم کرد؟

**1536**

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 546833

Saturday, June 13, 2009

پرده اول نمایش انتخابات

مخالفت با حضور ناظران بین المللی برای انتخابات

مخالفت رهبری و دولتی ها و شورای نگهبان با تشکیل کمیته های صیانت از آرا

عدم تحویل تعرفه های رای به مناطقی که احتمال حمایت از موسوی بیشتر بود و همچنین در شهر های بزرگ و خارج کشور

اجرای مانور اقتدار توسط نیروی انتظامی در تهران در ساعت پنج بعد از ظهر

پیش از اتمام رای گیری ها، خبرگزاری نیمه دولتی فارس خبر از پیروزی احمدی نژاد می دهد

اعلام نتایج آرا توسط وزارت کشور هر بیست دقیقه یکبار

آرای اعلام شده با یک نسبت ثابت به نفع احمدی نژاد اعلام می شود و پیش می رود.

دقت کنید که از شیب رشد آرای احمدی به نسبت موسوی کم نمی شود، یعنی نسبت آرای احمدی به موسوی در روستاها و شهر ها یکی است!!!!!!!

Monday, June 1, 2009

دو عکس مغرضانه خبرگزاری فارس از مهدی کروبی و میرحسین موسوی

منشور زندگی يا حقوق بشر، متن کامل بيانيه تازه مهدی کروبی

منشور زندگی يا حقوق بشر، متن کامل بيانيه تازه مهدی کروبی

مقدمه

تاکنون ۵ بيانيه در زمينه احيای برنامه يزی، سهامی کردن نفت، حقوق شهروندی ، قوميت ها و زنان صادر کرده ام که می توان گفت همه آنها فرع بر اين منشور هستند که پيش از آنها تهيه شده و در واقع بنای همه آنها بود. برخی از بندهای اين منشور در بيانيه های ديگر به تفصيل مطرح شده اند اما چون منشور حقوق بشر اساس همه آنها را تشکيل می دهد لازم بود مستقلا منتشر شود.
اين منطق قرآن است که می‏گويد: «حق، حق است هر جا باشد و از هر جا گرفته شود و ايمان يا کفر و تقوا يا فسق دارنده‏اش در آن اثری ندارد و اِعراض از حق به سبب دشمنی با حامل آن، جز چسبيدن به تعصب جاهلی که خدای سبحان اهل آن را در کتاب ارجمندش به زبان پيامبرانش نکوهيده است، نيست».( الميزان، ج۵، ص ۲۵۸). يکی از تعاليم ارجمند اسلام اين است که حکمت را و سخن درست را بياموزيد و فراگيريد حتی اگر از منافق يا مشرک باشد.در اين زمينه روايات فراوانی آمده است مانند:«الحکمه ضاله المؤمن فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق» (نهج البلاغه.حکمت۷۷) .اهل فن می گويند صيغه امر در فقه دلالت بر وجوب می کند. اگر صيغه امری«خذ» دلالت بر واجب بودن استفاده از نظرات درست چنين گروههای می کند و اين ديدگاه اسلام درباره استفاده از نظرات دگر انديشان است ديگرچه رسد به اينکه نظر دهندگان ، ايرانی و از شهروندان جمهوری اسلامی باشند که به تعبير حضرت امام خمينی حق ولی نعمت بودن بر مسئولان کشور دارند و به طريق اولی استفاده ما و همه مديران کشوراز نظرات آنها واجب تر است. بنابراين من اين منشور را علاوه بر اعلام ديدگاههای خود يک فراخوان عمومی می دانم که هر کس با هر عقيده و مرامی ديدگاهها و پيشنهاداتی برای اصلاح امور مردم داشت بازگو کند تا پس از بررسی های کارشناسانه در صورت لزوم مورد استفاده قرار گيرد.

حقوق بشر صرفا يک منشور سياسی نيست. گرچه در کشور ما به خطا آن را به حوزه سياست محدود کرده اند و بيشتر بر آزادی مطبوعات و انتخابات آزاد تکيه می کنند و اين تصور را القا کرده که حقوق بشر يک منشور سياسی است در حالی که اعلاميه جهانی حقوق بشر شامل حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنکی و سياسی است.
حقوق بشر يعنی عدالت اجتماعی و توسعه فرهنگی و آزادی سياسی و بسياری از مواد آن که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران تضمين شده است ولو اينکه در عمل به آن قصور يا تقصيرهايی وجود داشته است. به دليل فراگيری حقوق بشر در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی است که ما حقوق بشررا سرلوحه برنامه های خود اعلام می کنيم و اگر مردم به من رأی دهند در واقع به اين برنامه رأی داده اند و من و ساير قوا و مسئولان کشور موظف هستيم با جديت آنها را پيگيری کنيم. شهيد مطهری هم حقوق بشر را جزو حقوق فطری و غير قابل سلب می داند که دولت و مجلس نه می توانند آن را با وضع کردن معتبر کنند نه می توانند لغو کنند. نويسندگان برجسته ای از ميان علما و انديشمندان اسلامی نيز در دويست سال اخير کتاب ها و مقالات فراوانی درباره انطباق حقوق بشر و شهروندی با تعاليم اسلام نوشته اند که مرحوم علامه جعفری و شهيد مطهری از جمله آنان هستند.

رويکرد
در پيگيری حقوق بشر ما بيش از هرچيز نگاه به آينده داريم و درگير شدن در گذشته و اشکالاتی که مطرح می شود را مخل پيشرفت در اين زمينه می دانيم و فرصت برای بحث پيرامون آن در زمانی خواهد بود که اصل عزم برای پيشرفت در اين زمينه را به چالش نکشد.نگاه به آينده و رواداری برای جامعه ما نيازی فوری تر است.ما بايد عزم خود را برای تحقق حقوق ملت و حقوق بشر مندرج در قانون اساسی جزم کرده و سهل انگاری و شعار پردازی را کنار بگذاريم. قانون اساسی فصل جامعی در رابطه با حقوق بشر مردم دارد که در برگيرنده حقوق سياسی و مدنی، و همچنين حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.

برخی از اصول حقوق بشری را که در اين منشور برآن تاکيد دارم به شرح زير است:

۱- کرامت انسانی (ماده ۱ اعلاميه) نخستين و اساسی ترين حق بشری است که ريشه و بنيان ساير حقوق بوده و در بند۶اصل۲و اصل۲۲قانون اساسی بر آن تاکيد شده است. اين تاکيد برگرفته از آيه شريفه قرآن است که می فرمايد: لقد کرمنا بنی آدم.(سوره اسراء آيه ۷۰) تمام قوانين و مقررات بايد برای تحقق اين اصل باشد و چون کرامت انسان از قواعد آمره وغير قابل تخطی است هرقانون و رفتاری برخلاف آن باطل است.

۲- تلاش برای رفع موانع و گشايش سازوکارهای قانونی نشر کتاب و مطبوعات وتلويزيون خصوصی:
اصل آزادی بيان در ماده ۱۹اعلاميه جهانی حقوق بشر و نيز دربند۷اصل۳و اصول۸و۹و۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران آمده است و هر قانون يا آيين نامه ای که برخلاف آن باشد اعتباری ندارد. آزادی بيان نه تنها جزو حقوق ذاتی بلکه از مصاديق مهم امربه معروف و نهی از منکر است که جزو واجبات شرعی و ارکان دين اسلام است.آزادی رسانه های خصوصی از جمله راديو و تلويزيون از مصاديق اين حق است و قانون اساسی آن را منع نکرده و آنچه اصل ۴۴ قانون اساسی گفته درباره راديو تلويزيون بازمانده از رژيم گذشته است . اصل ۴۴ نيزبا قانون سياست های کلی اصل۴۴ تغييرات اساسی کرده است. افزون بر اين سهم کنونی ايران از توليد جهانی کتاب يک چهارصدهزارم است و اين يعنی فاجعه فرهنگی. تمام نظام های با ثبات و قدرتمند واقعی (نه با تکيه برزور) قدرتمندی خود را از زمانی آغاز کردند که کتاب و مطبوعات را آزاد گذاشتند. بنابراين قشر مظلوم ناشر و نويسنده بايد از اين وضعيت فلاکت بارو تنگ نظری های موجود نجات يابند و اين از اموری است که مستقيما در حيطه اختيارات رئيس جمهوری است. من باتوجه به مصوبه شورايعالی انقلاب فرهنگی با تفسير حداکثری قانون به سود ناشر و نويسنده عمل کرده و مانع از اعمال سليقه های سياسی و ايدئولوژيک می شوم که می خواهند خارج از چارچوب قانون عمل کنند.

۳- ارائه لايحه اصلاح قانون انتخابات و حذف نظارت استصوابی به مجلس:
انتخابات آزاد که ابزار کليدی تحقق حق حاکميت ملت و مشارکت عمومی در تعيين سرنوشت خويش است، در ماده ۲۱ اعلاميه جهانی تصريح شده وطبق اصول ۶وفصل۵قانون اساسی،جمهوری اسلامی ايران بايد به اتکای آرای عمومی اداره شود. حق حاکميت ملت نيز در بند۸اصل۳ واصل۶ونيز فصل پنجم قانون اساسی تحت عنوان حق حاکميت ملت و قوای ناشی از آن تاکيد شده واجازه نمی دهد که گروهی خود را قيم مردم بدانند و برای آنها و بجای آنها تصميم بگيرند. در زمان حضرت امام که نظارت استصوابی مطرح شد با مخالفت صريح آن حضرت مواجه گرديد و در مجلسی که پس از رحلت امام(ره)دارای شرايط خاصی بود با آرائ ضعيفی تصويب شد و از همان زمان مورد مخالفت قاطبه دست اندرکاران و زجر کشيدگاه انقلاب قرار گرفت و در هر انتخابات کشور را با بحران وجامعه را با نگرانی درباره سلامت انتخابات و نظام را با چالش مشروعيت مواجه می کند و هزينه ناروايی را به جمهوری اسلامی تحميل می نمايد و هر بار مردم و جناح های دلسوز با مشارکت خود بر اين چالش های فائق می آيند.

۴- امنيت شغلی
امنيت شغلی از مسائل مورد توجه اين منشور است که در موارد زيادی نقض شده است، از جمله درباره بعضی از کارکنان اتوبوسرانی که عليرغم حکم دادگاه برای بازگشت آنان به کار افرادی از آن جلوگيری کرده اند. در مورد روزنامه نگاران نيز اين مشکل بروز و ظهور بيشتری دارد و در صورت تخلف يا تقصير در يک خبر يا مقاله به جای برخورد قانونی با فرد مقصر، يک سازمان و مجموعه تعطيل می شود مانند اينکه اگر يک نماينده مجلس گناهی کرد مجلس شورای اسلامی را منحل کنند. حذف بيکاری و حق شغل درماده ۲۳ اعلاميه واصل۲۸و۴۳قانون اساسی آمده است.حق اشتغال شهروندان که از تکاليف حکومت است و تحت هيچ شرايطی نمی توان آن را از شهروندان سلب کرد و نقض آن جرم و مستوجب مجازات است از حقوقی است که به بهانه های مختلف ناديده گرفته شده است.حق اشتغال با اصول ديگری مانند حق دريافت مزد منصفانه در ازای کار (ماده ۲۳ اعلاميه) پشتيبانی می شود.

۵- تقويت نهادهای مدنی
تقويت نهادهای مدنی که درچارچوب قانون فعاليت می کنند و ايجاد فضای نقد از سوی آنها و مشارکت شان در امور از برنامه های ديگری است که در ماده ۲۰اعلاميه و اصل۲۶ قانون اساسی و قوانين عادی ايران از جمله قانون احزاب ومصوبات مربوط به سازمان های مردم نهاد بر آن تصريح و تاکيد شده است. تضمين بند۴ منشورنيزدرگرو حق تشکيل انجمن‌ها و اتحاديه‌های کارگری يا الحاق به آنها (ماده ۲۰ وبند۴ماده۲۳ اعلاميه و اصل۲۶قانون اساسی) است و نمی توان با انتساب اتهامات بدبينانه مانند براندازی نرم و غيره به انسان های وطن دوست، مانع اجرای اين اصولی شد که حق مردم و تکليف مسئولان است.اگر احيانا افرادی در نهادهای مدنی پيدا شدند که نيات نادرستی داشتند نبايد بهانه برخورد با فعالان حوزه های مدنی شود که ممکن است منتقد ما و کارگزاران امور باشند. فعالان در اين نهادها در صورت محرز شدن وجود چنين کسانی، مرزبندی لازم را انجام خواهند داد.

۶- تامين شادی مردم ،اوقات فراغت و نظام مند کردن تعطيلات هفتگی:
اکنون از يکسو ساعت کار مفيد در سازمان اداری کمتر از يکساعت است و از سوی ديگر تعطيلات فراوان در سال ضربات جبران ناپذيری به اقتصاد کشور وارد می سازد و با توجه به اينکه بخش بزرگی از کشورهای جهان که از قضا کشورهای صنعتی پيشرفته اند شنبه و يکشنبه تعطيل هستند و کشور ما هم دو روز پنجشنبه و جمعه، عملا ۴روز از هفته ارتباط ما با اقتصاد پر شتاب جهانی قطع می شود.از طرف ديگرمردم بايد به اندازه ای کار کنند که انسانيت شان پايمال نشود و اوقات فراغت برای تفريح و رسيدگی به امور شخصی و خانوادگی و شادی کردن را داشته باشند.در جامعه امروز ما که به گفته محققان دستگاههای دولتی بيش از ۵۰درصد مردم دچار يکی از انواع افسردگی هستند موضوع اوقات فراغت از اهميت بيشتری برخوردار است که با تحقق ساير حقوق اين منشور حاصل می شود.حق اوفات فراغت و استراحت و تفريح در ماده ۲۴اعلاميه جهانی حقوق بشر نه يک حق موضوعه که يک حق ذاتی يا به قول استاد شهيد مطهری يک حق غير قابل سلب کردن است. متخصصان می گويند که بسياری از بيماری های جسمانی نيز منشا روحی و روانی دارندو افسردگی و پرخاشگری ريشه بخش مهمی از بيماری هاست.با ايجاد امکانات شاد زيستن برای مردم و توسعه اوقات فراغت آنها می توان بر بخشی از اين مشکلات فائق آمد.

۷ـ تلاش برای رفع تبعيضات زبانی و مذهبی و قومی :
استفاده از زبان های محلی و قومی در اصل۱۵قانون اساسی تصريح شده است اما پس از سی سال از انقلاب هنوز محدوديت هايی برای اجرای آن وجود دارد. از طرفی اقليت های مذهبی و نيز برادران اهل سنت بايد احساس آزادی بيشتری برای اجرای آيين ای خود(اصل۱۳قانون اساسی)داشته و طبق اصل۱۹ و۲۰ قانون اساسی از حقوق مساوی با ساير ايرانيان برخوردار باشند. ايجاد محدوديت های غير قانونی برای آنان و يا برای فرقه های دينی ديگر مانند دروايش نيز بر خلاف شرع و قانون اساسی بوده و در حد توان خود در قوه مجريه جلوی آن را خواهم گرفت و در استان های مختلف با قاطعيت از نيروهای محلی و بومی برای اداره امور استفاده خواهد شد. 
عدم تبعيض قومی ، زبانی ، مذهبی درماده ۲ اعلاميه وبند۹اصل۳ واصل ۱۹قانون اساسی آمده است.

۸- جلوگيری از تبعيض های جنسيتی وگسترش حضور زنان در فرايند تصميم سازی و مديريت
زنان نيمی از جامعه را تشکيل می دهند وبرخی از زنان در پاره ای از زمينه های علمی واجتماعی نيز گوی سبقت را از مردان ربوده اند. هيچ تناسبی ميان جمعيت زنان و نيروهای ماهر و نخبه و فنی آنان با ميزان حضورشان در نهادها و فرايندهای تصميم سازی و اجرا در کشور وجود ندارد و بايد اين عدم موازنه غير عادلانه برطرف شود. بحث معرفی وزير زن و اعطای پست های بيشتری به زنان نخبه و ورزيده يکی از راههای آن است. نابرابری های قانونی در زمينه حقوق زنان،از طريق ارائه طرح ها و لوايح با همکاری ساير قوا بايد مرتفع شود.تفکيک های جنسيتی که هر از گاهی در برخی مکان ها اجرا می شود توهين به شخصيت زنان و مردان ايرانی است.

۹- محدود کردن اعدام هايی که بر خلاف تعهدات بين المللی جمهوری اسلامی و شرع مقدس باشد
حق حيات(ماده ۳ اعلاميه) يکی از موضوعات مهمی است که در قرآن کريم نيز به نوع ديگری مورد تاکيد بوده و می فرمايد« من‌ قتل‌ نفساً‌ بغير نفس‌ او فساداً‌ فی‌ الارض‌ فکانما قتل‌ الناس‌ جميعا و من‌ احياها فکانما احيی‌الناس‌ جميعا... (مائده‌ /۳۲). احتياط در دماء از امور مهمی است که فقهای عظام همواره بر آن پافشاری داشته و بر همه احکام مقدم می دارند. امروز يکی از چالش های مهم موجود درباره ايران در سطح بين المللی مسئله کثرت اعدام هاست و در درخواست های شورای حقوق بشر سازمان ملل از ايران نيز رسيدگی به آن مطرح شده است. ما معتقديم در چارچوب قوانين موجود در ايران و شريعت مقدس اسلام اين مشکل قابل اجتناب است. اگر اجرای مجازات اعدام فقط به آنچه نص صريح قرآن کريم و شريعت مقدس اسلام است محدود شود بدون شک ايران چنين جايگاه نامناسبی را از اين نظر در سطح داخلی و بين المللی نخواهد داشت.زيبنده نظام جمهوری اسلامی نيست که بالاترين رتبه را در کشورهای اجرا ننده مجازات اعدام داشته باشد و با ديدگاه فقهی حضرت امام که برگرفته از فقه سنتی است اگراجرای حکمی موجب وهن اسلام شود بايد تعطيل گردد که از جمله آنها، امروزه کثرت اعدام ها است. برای مثال مجازات اعدام در مورد مواد مخدر دارای مبنای شرعی نيست و بر اساس تشخيص حکومت وضع شده است. اين در حالی است که بيشتر احکام صادر شده در اين زمينه هم اجرا نمی شود و از طرفی مسئله مواد مخدر دارای دوجنبه است. آن قسمت که مربوط به قاچاقچيان بين المللی و بزرگ مواد مخدر است بايد با تقويت نيروی انتظامی، برخوردهای مؤثر وزارت کشور و وزارت اطلاعات و نيز همکاری مؤثر با نيروهای انتظامی و امنيتی کشورهای همسايه کنترل شود وسرکردگان اين باندها به مجازات شديد برسند. آن دسته هم که مربوط به مبتلايان به اين ماده است يا ريشه های اقتصادی و فرهنگی دارد که با ايجاد شغل و حل مشکل بيکاری و نيز کار فرهنگی بر طرف می شود و برای اين کار بايد به توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق محروم مرزی بيشتر توجه کرد و يا اينکه اعتياد نوعی بيماری است که بايد با درمان نه زندان و اعدام به حل آن پرداخت.
بحث بعدی درباره متوقف کردن اعدام های زير ۱۸ سال است. صرفنظر از دلايل فقهی ، دينی و حقوقی فراوانی که برای توجيه توقف اين نوع مجازات ها وجود دارد، قوه قضاييه نيز در لايحه پيشنهادی تشکيل دادگاه اطفال به مجلس شورای اسلامی در سال۱۳۸۴ مجازات های ديگری را برای مرتکبين جرائم سنگين زير ۱۸سال در نظر گرفته است. علاوه بر اين بر مبنای آيات شريفه «اوفو بالعقود»(مائده.۱)و«اوفو بالعهد ان العهد کان مسئولا»(اسری.۳۴) و طبق شرع مقدس اسلام وفای به پيمانها حتی با مشرکين واجب است و حتی مقدم بر احکام ديگر است چنانکه پيامبر اسلام در پيمان حديبيه با مشرکين چنان پايبند بود که مسلمانانی که از سلطه ستم و آزار مشرکان به اردوی مسلمانان پناهنده می شدند را تسليم آنها می کرد. با توجه به اينکه جمهوری اسلامی ايران علاوه بر اعلاميه جهانی حقوق بشر ، ميثاق بين المللی مدنی و سياسی را نيز پذيرفته است طبق آن متعهد شده است که مجازات های سنگين را محدود کند. از طرفی جمهوری اسلامی ايران کنوانسيون بين المللی حقوق کودک را امضا کرده است که طبق آن اعدام های زير۱۸ سال ممنوع است. بنابراين ما معتقديم بايد در اين زمينه قوانين و تعهدات موجود اجرا شود و هرجاهم کمبود قانون وجود داشت لوايحی راتقديم مجلس شورای اسلامی کنيم.

۱۰- با توجه به مواد قانونی فراوان در قوانين داخل کشور درباره حقوق زندانيان از جمله قانون حقوق شهروندی که در مجلس ششم تصويب شد و با توجه به اسناد بين المللی حقوق بشر ونيز تاکيد اسلام بر رعايت حقوق زندانيان، اينجانب هم به منظور ارتقای وضعيت حقوق زندانيان با هماهنگی قوه قضاييه هر شش‌ماه يکبارخودم يا گروهی را که مأمور خواهم کرد از يک زندان کشور بازديد بعمل آورده و تلاش می‌نمايم از نزديک در جريان مشکلات زندانيان و کمک به حل آنها قرار گيرم.
سايراصول حقوق بشروقانون اساسی که بايد نصب العين ما باشد ونهاد تأسيس شده برای اجرای حقوق بشر ، مأمور پيگيری آن خواهد شد در اصل منشور به عنوان سند تعهد اينجانب ضبط خواهدشد.

همکاری قوا برای اجرای منشور
بدون شک برخی از آنچه گفته شد در حيطه مسئوليت های مستقيم قوه مجريه نيست و با توجه به تناسب اختيار و مسئوليت، ما از تمام ظرفيت های قانونی موجود استفاده خواهيم کرد.هرچند نسبت به حقوق شهروندان و اجرای قانون اساسی همه قوا مسئوليت دارند و قوه قضاييه در بخشی از اين موارد بيش از ساير قوا مسئول است اما قوه مجريه می تواند از طريق ۱- تعامل مؤثر و مفيد با قوه قضاييه۲- ارائه طرح ها و لوايح مربوطه و۳-مسئوليت اجرای قانون اساسی(طبق اصل۱۱۳) در تحقق حقوق بشر و شهروندی مؤثر بوده و به ساير قوا کمک کند.

تأسيس نهاد اجرايی حقوق بشر و نخستين اقدام آن
ما برای پيگيری و اجرای درست منشور حقوق بشر، نهادی را در دولت ايجاد خواهيم کرد و اجازه نخواهيم داد اين منشور به يک امر تبليغاتی و شعاری تبديل شود زيرا همانطور که خواهد آمد موارد آن جزو نيازهای حياتی انسان است و به ميزانی که در اجرای آن جديت ورزيم اعتبار و حيثيت جمهوری اسلامی را بيش از پيش ارتقاء داده و باعث تحکيم مبانی مشروعيت نظام می شويم.
در همين رابطه با توجه به اينکه لايحه اصلاح قانون مجازات اسلامی به مجلس ارائه شده و در جريان بررسی است و اين لايحه ارتباط تنگاتنگی با حقوق اساسی مردم و موضوع حقوق بشر دارد از نخستين قدم های اين نهاد، ارائه طرح اصلاحی مکملی در اين رابطه خواهد بود . اين اصلاحات مکمل با توجه به سخن گرانقدر حضرت امام(ره) مبنی بر نقش زمان و مکان در اجتهاد و با استفاده از فتاوای فقهای گرانقدر و روشنفکران مسلمان در راستای همخوانی قانون مجازات اسلامی با تعهدات بين المللی ايران وتغييرو جايگزينی مجازاتهايی که مصداق عينی شکنجه می باشند، خواهد بود.
به اميد روزی که ايران اسلامی الگوی بارز و شايسته تحقق اين حقوق در سطح جهانی باشد و آبرويی برای عزت اسلام و مسلمانان گردد.


مهدی کروبی


Saturday, May 23, 2009

پیروزی احمدی نژاد = تایید گشت های ارشاد


از داغ ترین مباحث مطرح شدن توسط کاندیداهای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران، موضوع «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» است. طرح ارتقای امنیت اجتماعی، طرحی است که  دو سال پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد آغاز به کار کرد.

 «سردار رادان»، فرمانده سابق تهران، یکی از مدافعان سرسخت این طرح بود به نحوی که آشکارا از برخورد فیزیکی با زنان و جوانانی که پوشش آنان از دید اصولگرایان مناسب نبود، می پرداخت. این رویه در تضاد آشکار با نوع گفتمان مسوولان انتظامی در زمان حضور «محمدباقر قالیباف» در فرماندهی نیروی انتظامی بود. وی امروزه که کاندیداهای انتخابات، یکی نخست وزیر دوران جنگ، و دیگری یکی از روحانیون با نفوذ،  به صراحت از این طرح انتقاد می کنند و وعده جمع کردن گشت های ارشاد را در صورت پیروزی در انتخابات می دهند، کمتر در رسانه ها ظاهر و از طرح امنیت اجتماعی دفاع می کند.                                                         

                                                                                       

«محمود احمدی نژاد» نیز با علم به اینکه مخالفت او با ادامه طرح امنیت اجتماعی، به قیمت از دست دادن حامیان اصولگرایش می شود، تا کنون، نگفته است که اگر رییس جمهوری ایران شود، با ادامه این طرح چه خواهد کرد. وی همچنین می داند که اگر بخواهد با طرح امنیت اجتماعی مخالفت و نحوه فعالیت خشن گشت های ارشاد مخالفت کند، دیگر جوانان کوچکترین اعتقادی به وعده های مطرح شده از سوی او نخواهند داشت.  چرا که وی یکبار، به اعتبار سخنانی که در انتخابات جریان پیشین، مطرح کرده بود، و البته به آن عمل نکرد، حمایت مردم و جوانان را بدست آورد: محمود احمدی نژاد، به  صراحت در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود «مگر مشکل مملکت ما پوشش و مدل موی جوانان است».

 روزنامه کیهان نیز، به عنوان بلندگوی ولی فقیه و مهمترین رسانه اصولگرایان، که همچون دیگر نهاد ها وتشکل های جناح راست به اجبار بر روی محمود احمدی نژاد سرمایه گذاری کرده، از حامیان اصلی ادامه طرح امنیت اجتماعی، به شکل فعلی است. رویه کیهان و شخص مدیر مسوول آن، «حسین شریعتمداری» به عنوان نماینده ولی فقیه،  نشان داده است که مهمترین بخش طرح امنیت اجتماعی از دید رهبری و جناح راست، همان بر خورد با زنان و جوانان و جستجو در امورشخصی و روابط خصوصی مردم است.

 این روزنامه،  به نمایندگی از ولی فقیه، بیش از پیش، به کاندیداهایی که با شعار های حقوق بشری به مخالفت با طرح امنیت اجتماعی پرداخته و وعده جمع آوری گشت های ارشاد را داده اند حمله کرده است. همانطوری که مسوولان و مقامات نیروی انتظامی هر از چند گاهی، اینگونه عمل کرده اند. همچنین کیهان آشکارا، به رغم اینکه از بودجه بیت المال بهره می برد، به حمایت آشکار از یک کاندیدای خاص، یعنی محمود احمدی نژاد پرداخته است.

 لذا می توان نتیجه گرفت که حمایت جناح راست از ادامه طرح امنیت اجتماعی به شکل کنونی آن، و مخالفت آنان با این سخن کاندیداهای اصلاح طلب که وعده جمع آوری گشت های ارشاد را داده اند، به این معنی است که از دید آنان، انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد، به عنوان رییس جمهوری ایران، به معنای تایید گشت های ارشاد خواهد بود.

  پیروزی دوباره محمود احمدی نژاد، به حکومت امکان سو استفاده از آرای مردم را مبنی بر ادامه حضور گشت های ارشاد نیروی انتظامی را خواهد داد حتی اگر رای دهندگان به محمود احمدی نژاد نظری مخالف داشته باشند.

 

 

 

 

Monday, April 27, 2009

نامه ابراهیم نیوی به وزیر ارشاد محمود احمدی نژاد: آقای صفار هرندی! افتخار نکنید که نویسندگان تان فراری اند

آقای صفار هرندی! افتخار نکنید که نویسندگان تان فراری اند

chaplin-dictator.jpg

جناب آقای صفار هرندی
وزیر محترم ارشاد اسلامی

به گفته خبرگزاری جمهوری اسلامی، معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد به استناد تبصره 8 ماده 9 قانون مطبوعات به روزنامه اعتماد تذکر شدید داده است. گفته شده است که علت دادن این اخطار به روزنامه اصلاح طلب اعتماد درج مصاحبه با من، سید ابراهیم نبوی، در صفحات ضميمه يکشنبه روزنامه اعتماد بوده است. بنا به نوشته خبرگزاری مذکور من "یک عنصر ضدانقلاب فراري"، و " يکي از هرزه نويسان" هستم که " سابقه اهانت هاي مکرر به مقدسات و مردم را در کارنامه خود" دارم.

در همین رابطه، موارد زیر را به استحضار می رسانم

اول: خبرگزاری مذکور که زیر نظر وزارت مذکور تر ارشاد فعالیت می کند، نوشته است که من " ضد انقلاب فراری" هستم، در مورد بخش اول که من " ضد انقلاب" هستم، هیچ اعتراضی ندارم، چرا که من مخالف انقلابی دیگرم و شما با زد ن این تهمت نمی توانید اتهام خودتان را پنهان کنید که ضد انقلابی هستید که به ظاهر از آن دفاع می کنید. اگر نبودید وضعیت مملکت را به این روز نمی انداختید و اجماعی از اهل اندیشه ایرانی علیه خود و اجماعی از اهل اندیشه جهانی را علیه جمهوری اسلامی برنمی انگیختید.

دیگر این که مگر اکثر دستگیر شدگان و متهمان به عنوان " انقلابی" نرم و مخملی و برانداز و ورانداز و عنکبوتی و غیره دستگیر نمی شوند؟ شما هم با انقلابیون مشکل دارید و هم با ضد انقلابیون؟ من اگر واقعا از مخالفان انقلاب 57 بودم، الآن یا مثل آقای مصباح همه کاره مملکت بودم، یا مثل آقای زاهدی که فرق انقلاب و گوجه فرنگی را نمی فهمد و تا بهمن سال 1358 هنوز اسم آیت الله خمینی را نشنیده بود، وزیر بودم و یا مثل آقای کوچک زاده مهم ترین وکیل حامی دولت از تهران تا یک سال بعد از انقلاب هنوز سردرد صبح انقلابم خوب نشده بود، و من هم لابد وکیل تهران بودم.

دوم: دیگر اینکه من از نظر آن وزارت فخیمه به عنوان " فراری" شناخته شده ام. خوشا به حال آن وزارت فرهنگ و ارشادی که من نویسنده آن کشور که نویسنده بعد از انقلابم و 47 کتابم در جمهوری اسلامی به چاپ رسیده و از همان وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز گرفته ام، از دستش فراریم! خوش به حال وزارت خانه ای که نویسنده ای را که سه بار در سه سال متوالی، از وزیر قبل از خاتمی تا وزیر عصر خاتمی به او جایزه بهترین طنزنویس مطبوعات کشور را داده اند، از کشورش فراری داده است! البته این در برابر افتخارات بزرگ تر دولت شما چیزی نیست.

دولتی که طنزنویس و نویسنده اش از آن فراری باشد، می خواهد به چه افتخار کند؟

البته بگویم که قتل این خسته به شمشیر شما تقدیر نبود، وگرنه چه کارمی خواستید بکنید که نکردید تا من و دهها چون من خانه بنشینند و قلم را غلاف کنند و ضد حکومتشان شوند؟ البته پوست ما کلفت تر از این چیزهاست. آرزوی تان را مزمزه می کنید؟ دوست داشتید ما برویم و به صف دراز کسانی بپیوندیم که منتظر سقوط جمهوری اسلامی هستند تا به سر زندگی برگردند. اما من فقط منتظر آن روز هستم که از داخل صندوق رای – نه از حمله دشمن و نه از کودتا و انواع انقلاب – شما سرنگون شوید و فقط بتوانم سرم را روی بالش خودم بگذارم بی آن که بچه هایم تنشان بلرزد.

اما نشد . نقشه تان نگرفت. عصبانیت تان از همین است. اگر صد سال دیگر هم در بلژیک بمانم که نمی مانم، باز هم ما نیستیم که می رویم. ما صاحب فرهنگ و ادب آن مرز و بومیم. صاحب آن کشور منم نه شما. تو میزت را بگیرند هیچ می شوی. من میزم را گرفته اید. خانه ام را، خیابانم را. کوچه ام را. اما چون سوژ ه طنزهایم شمائید تا ابد هستم. وقتی هم ماموریت خاکیم تمام شد باز کتاب هایم هست. مگر شما ایرج پزشکزاد را بیرون نکردید؟ مگر او را ضد انقلاب نخوانده اید؟ مگر روزگاری کمر به کشتنش راست نکردید؟ اما او در خانه هر ایرانی زنده است. من هم شاگرد مکتب اویم.

من همیشه در گوشه همه کتابخانه های ایران هستم، حتی گوشه کتابخانه اتاق خودتان. فقط در سال 1379 تعداد 140 هزار نسخه از کتابهای من در ایران منتشر شده است و یکی یکی این کتاب ها نشان می دهند که من هستم. نه چون من منم، من هستم، چون قلم حرمت دارد .

سوم: در نوشته خبرگزاری جمهوری اسلامی نوشته شده است که من یکی از " هرزه نویسان" هستم. از وزارت ارشاد می خواهم به نویسنده بی ادبی که به آن وزیر و آن حکومت و آن دولت چنین اتهامی زده است و کسی را که سه سال به عنوان بهترین طنزنویس مطبوعات ایران انتخاب شده است، به عنوان هرزه نویس نام برده، تذکر بدهد و از او بخواهد حداقل احترام متولی خودش را نگاه دارد. من که هرزه نویس باشم، تکلیف بقیه چیست؟ از ده نفر رهبران اول جمهوری اسلامی در طول این بیست سال که بر مسند قدرت بوده اند، حداقل هشت نفرشان شخصا از قلم من با احترام یاد کرده اند. تاکید می کنم که دفاع من از این نیست که چرا به قلم من اهانت می کنید؟ من از حیثیت طنز دفاع می کنم.

طنز من هرزه نیست بلکه نوشته سرکار خانم فاطمه رجبی هرزه است.دروغ گوئی و آمار دروغ دادن و مردم فریبی هرزه است. در دنیا خود و ایرانی را مسخره کردن هرزه است.

چهارم: در اطلاعیه خبرگزاری نوشته شده است که من " سابقه اهانت هاي مکرر به مقدسات و مردم را در کارنامه خود" دارم. این در حالی است که من اصولا اهل شوخی با مقدسات به معنایی که در تمام جهان و ایران مصطلح است، نیستم. چگونه است که من پانزده سال در آن کشور طنز نوشتم و دو بار هم بازداشت شدم، اما هرگز کسی اتهام توهین به مقدسات را به من نزد؟ آیا مدیر عامل صدا و سیما و نماینده مشهد در مجلس و دربان قوه قضائیه و فلان مسوول وزارت راه و ترابری جزو مقدسات کشور هستند؟ من که جز انتقاد از این افراد حرفی نزدم؟ البته می دانم که از نظر شما مخترع هاله نور و نویسنده معجزه سوم از مقدسات هستند. من به مقدسات شما هم هرگز توهین نکرده ام چون توهین را شایسته انسان نمی دانم اما نقد کرده ام تازیانه کشیده ام افشا کرده ام. گناهم همین است وگرنه اگر کمی قلم را گردانده بودم الان ... نه نمی نویسم چون این را روا ندارم که نان کس ببرم.

البته که وقتی رحیمی کارمند ریاست جمهوری و بزرگ ترین عامل تقلب در انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی [ که انتخابات استانش با آماری صد و چهل درصد جمعیت اعلام شد و کسی چنین شهامتی نکرده است در سی سال گذشته ] برای پوشاندن سیئات اعمال خود اعلام می کند پیامبر مانند آقای احمدی نژاد ظهور می کند، یا رئیس جمهور در حضور آیت الله جوادی آملی خودش را در هاله نور تعریف می کند، یا روزنامه کیهان دعای رئیس جمهور را عامل باران های اخیر می خواند، لابد شوخی با رئیس جمهور توهین به مقدسات است. البته در کشوری که مراجع دینی اش را ساده لوح و عامل دشمن می خوانند، طبیعی است که هاله نور را دور مقام اجرایی کشور بکشند که زبان در کام بماند و قلم در نیارم. من با اهل سیاست شوخی دارم و شوخی می کنم و این شیرین ترین کاری است که با آنان می شود کرد، اما وقتی خود من ادب را در حوزه دین رعایت می کنم، چه حقی دارید که به من چنین اتهامی بزنید؟ خداوند این همه زحمت می کشد تا عیب ما را بپوشاند و وزارت ارشاد این همه پول مصرف می کند تا خصلتی را که نداریم به عنوان عیب مان توی چشم ملت فروکند.

در هر حال، من، ابراهیم نبوی، که توسط همه طنزنویسان موجود و مرحوم سه دهه اخیر به عنوان یکی از طنزنویسان این دیار و از قضا طنزنویس دوران جمهوری اسلامی شناخته شده ام، به رفتار زشت و غیر اخلاقی خبرگزاری جمهوری اسلامی اعتراض دارم و خواستار برکناری مسئول این اهانت و این شیطنت هستم .

برکناری این شخص، چشم شیطان کور و گوشش کر تا دو سه ماه دیگر خود بخود خواهد افتاد، حداقل سعی کنید در این دو سه ماه عرض خود را نبرید و زحمت ما را ندارید.

سید ابراهیم نبوی
هفتم اردیبهشت 1388

Friday, April 3, 2009

مشاور محمود احمدى نژاد و مرگ يك وبلاگ نويس در زندان

پس از مرگ اميدرضا ميرصيافى، وبلاگ نويس 28 ساله در زندان اوين كه به اتهام توهين به آيت الله خمينى و خامنه اى به 2 سال و نيم حبس محكوم شده بود، در وبلاگ على اكبر جوانفكر، مشاور مطبوعاتى رييس جمهورى، محمود احمدى نژاد چندين پيام گذاشتم. در اين پيام ها نظر آقاى جوانفكر را جويا شدم كه پيشتر بيشتر پيام ها را منتشر مى كرد. اما اين بار تمام پيام هاى مربوط به اميدرضا ميرصيافى را سانسور كرد  ودر آخرين مطلب وبلاگى اش، خواستار «احیای حیثیت از دست رفته آمریکا ، اصلی ترین ماموریت اوباما» شده است! از همين جا به آقاى جوانفكر مى گويم اين جمهورى اسلامى است كه به خاطر مرگ اين وبلاگ نويس و چند زندانى سياسى ديگر بايد به دنبال حيثيت از دست رفته خود باشد.

سردار رادان : نيروى انتظامى هم صرفه جويى مى كند

سردار احمدرضا رادان، اعلام كرد طبق رهنمود هاى نوروزى مقام معظم رهبرى و فرمايشات ايشان مبنى بر اينكه سال 88 را سال «اصلاح الگوى مصرف» نامگذارى كردند، برادران ما در نيروى‌انتظامى تصميم گرفتند در مصرف «گشت هاى ارشاد» صرفه جويى به عمل آورند.  لذا در اين سال مردم حزب اللهى شاهد حضور كمتر اين گشت ها در خيابان هاى شهر ها مخصوصا در تهران خواهند بود. اما اين به آن معنا نيست كه خواهران هم در مصرف لباس و مانتو و شلوار صرفه جويى كنند واگر نه با آنها به شدت برخورد خواهد شد.البته اگر مايلند، مى توانند امتحان كنند.

Thursday, March 19, 2009

سانسور حقوق بشرى در بى بى سى

شبكه خبرى فارسى بى بى سى، برخلاف صداى‌ آمريكا و راديو فردا خبر درگذشت «اميدرضا ميرصيافى» وبلاگ نويس جوان ايرانى در زندان اوين را منتشر نكرد. اما ساعت ها پس از انتقاد هاى وبلاگى اين رسانه، خبر درگذشت اين وبلاگ نويس را در قالب « درخواست تحقیق درباره چگونگی مرگ یک وبلاگ‌نویس در اوین» منتشر كرد و به اين صورت از اهميت خبر درگذشت اين وبلاگ نويس كه به خاطر مطلبى كه در مورد آيت الله خامنه اى نوشته بود به حبس محكوم شده بود، كاست و آن را بى اهميت كرد

اين براى بار چندم است كه شبكه خبرى بى بى سى فارسى اخبار مربوط به حقوق بشر در ايران را لوث و يا سانسور مى كند و از اين حيث وى او اى - صداى آمريكا - همچنان مرجع است


Sunday, March 15, 2009

علاقه شديد خامنه اى به قطار و راه آهن و چند نكته



در زير سخنانى است كه آقاى‌خامنه اى در رابطه با قطارگفته اند


1- «قطار پيشرفت كشور به سرعت در حركت است اگرچه برخى احساس نمى كنند».

2- «اگر قرار باشد بین راه آهن و هواپیما یکی را انتخاب کنید، باید راه آهن را انتخاب کنید»

3- پريدن آيت الله خامنه اى از قطار در نزديكى ايستگاه براى خواندن نماز به علت كثيف بودن قطار.(فيلم سخنرانى)

4 - حجت الاسلام و المسلمين قرائتى، مسؤول ستاد اقامه نماز:

در زمان طاغوت، ايشان سفرى با قطار داشتند، به من فرمود: چون «توقف كامل قطار سبب قضا شدن نماز مى‏شد»، من از پنجره قطار بيرون پريدم تا نمازم قضا نشود. (نسل كوثر صفحه 91)

5- دستور آيت الله خامنه اى براى ساخت مسجد در ایستگاههای قطار

6 - وقتي به ايستگاه قطار رسيدم‌، مرا به اتاقي بردند و چند نفري در اطرافم بودند. بعد مرا بردند و در ماشيني نشاندند و يادم نيست كه چشم‌هايم را بستند يا گفتند كه سرم را پائين بيندازم.



پرسشهايى كه مطرح مى‌شود:

1- آقاى خامنه اى علاقه شديدى به قطار دارند. آيا اين يك دليل فرويدى دارد؟

2- آيا وقتى خامنه اى مى‌ گويد سرعت قطار را برخى حس نمى كنند، اين نشان از آن دارد كه خود به خوبى سرعت آن را حس مى كند؟

3- ايشون يك جا مى گويند از قطار به خاطر كثيف بودن آن مى پرند بيرون، اما قرائتى مى گويد ايشون به خاطر اين پريد بيرون چون اگر قطار مى ايستاد، نمازش قضا مى شد. اينجا چند پرسش مطرح مى شود:

الف) آيا خامنه اى دروغ مى گويد يا قرائتى‌ يا هردو؟

ب) آيا خامنه اى دو بار از قطار پريدن بيرون؟

ج) اگر طبق گفته آقاى خامنه اى در نزديكى ايستگاه پريد از قطار بيرون، خوب چرا صبر نكرد به ايستگاه برسد و اگر قطار تازه حركت كرده بود، چرا صبر نكرد نمازش را بخواند بعدا با قطار بعدى حركت كند؟

د) آيا خامنه اى اگر در هواپيما بود از آن هم در نزديكى فرودگاه به پايين مى پريد؟

و) آيا به خاطر اينكه سرعت قطار سنجشون خوب كار مى كنه زود فهميد كه چه زمانى از قطار مى‌ تواند به پايين بپرد؟

4) دليل اينكه خامنه اى مى‌گويد به جاى هواپيما بايد قطار را انتخاب كرد، آيا به اين خاطر است كه ايشون باز تمايل به پريدن از آن دارند؟

5) دستورى كه خامنه اى براي ساخت مسجد در ايستگاه هاى قطار داده است، به چه خاطرى است؟ براى اينكه همه نزديك ايستگاه براى اداى نماز پس از حركت قطار از ايستگاه يا نرسيده به ايستگاه از قطار به پايين بپرند؟

Sunday, March 8, 2009

نظر آيت الله خامنه اى درباره چهارشنبه سورى چيست؟




چهارشنبه سورى

س: نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چيست؟
ج) علاوه بر آنکه هيچ مبناى شرعى ندارد مستلزم ضرر و فساد زيادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود

Saturday, January 10, 2009

سخنان حسين درخشان پيش ازترك خاك كانادا به مقصد ايران خطاب به يكي از خوانندگان وبلاگش: وجود روزنامه كارگزاران و شهروند امروز نشان از آزادي بيان هست


سخنان حسين درخشان پيش ازترك خاك كانادا به مقصد ايران خطاب به يكي از خوانندگان وبلاگش در خرداد ماه 1387. بسيار عبرت آموز. اكنون هم حسين درخشان در بازداشت است، هم كارگزاران و هم شهروند امروز توقيف شده اند
 خرداد ۱۳۸۷ | 29 May 2008
 
لينك اصل صفحه 
http://i.hoder.com/archives/2008/05/080529_017414.shtml

------------

randoost می‌نویسد:

Yes go Iran and enjoy the non-existence of freedom of press and other types of freedom over there. Enjoy it as much as you can dude

----------

• Hoder: You apparently have never read Kargozaraan or Sharvand-e Emrooz or Etamad-e Melli or Etemad. Or never even listened to Radio Goftegoo or watched Iranian television to see how much freedom exists in Iran.


ترجمه
رندوست:
بله، برو به ايران و از نبود آزادي مطبوعات و ديگر آزادي ها لذت ببر. تا مي توني لذتش رو ببر رفيق!

حسين درخشان: ظاهرا شما هيچ وقت روزنامه كارگزاران و شهروند امروز يا اعتماد ملي يا اعتماد نخوانده ايد. يا هيچ وقت به راديو گفتگو گوش نداديد يا تلويزيون ايران را نگاه نكرده ايد تا ببينيد در ايران چقدر آزادي وجود دارد.

Friday, December 19, 2008

نقض حقوق بشر در ايران و صربستان

صربستان، كشوري است كه بسياري از مردمانش در زماني كه يوگوسلاوي كشور واحدي بود، دست به كشتار جمعي مسلمانان بوسني و هرزگوين زد. فيلم هاي اين جنايات نيز از تلويزيون جمهوري اسلامي بارها پخش مي شد. جمهوري اسلامي كه خود را هر لحظه و در هر كجا منافع مسلمان را در نظر مي گيرد و حاضر است منافع ملي را فداي منافع ديگر ملل كند، دست به ارسال سلاح و تجهيزات براي اهالي بوسني و هرزگوين زد. پس از برقراري صلح نيز پول نفت ملت ايران و مردم جنگزده خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بسياري از شهر هاي ديگر ايران و به بوسني برد و در آنجا همانند لبنان بنياد شهيد تاسيس كرد و به دانشجويان بوسني بورس تحصيلي داد تا در قم و تهران به دانشگاه و حوزه روند و خيلي كارهاي ديگر.

روز هجدهم دسامبر، مجمع عمومي سازمان ملل متحد بر اساس گزارشي كه بان كي مون، دبير كل سازمان ملل متحد درباره وضعيت حقوق بشر در ايران تهيه كرده بود، با صدور قطعنامه اي جمهوري اسلامي را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محكوم كرد و از ادامه نقض حقوق بشر در ايران توسط حكومت آخوندي ابراز نگراني عميق كرد. اين قطعنامه با 69 راي موافق در مقابل54 راي مخالف به تصويب رسيد

در بين 69 كشوري كه اعلام كرده اند ايران حقوق بشر را نقض مي كند، نام كشور «بوسني و هرزگوين» به چشم مي خورد و در بين 54 كشوري كه اعلام كرده اند جمهوري اسلامي ناقض حقوق بشر نيست، نام «صربستان» به چشم مي خورد.

اين هم از بركات اين نظام است كه ناقضان ديروز حقوق بشر را (به خاطر نزديكي فكري) تبديل به دوست خود كرده است در و دوستان خود را پس از آن همه سرمايه گذاري اينگونه از دست مي دهد.

Wednesday, December 10, 2008

حسين درخشان، قرباني دعواي علي كردان و حاميانش در ايرنا با احمد توكلي در الف

حسين درخشان شايد قرباني دعواي علي كردان و حاميانش در دولت، و احمد توكلي شده باشد. اگر به خاطر داشته باشيد، اين سايت الف بود كه براي اولين بار بطور گسترده درباره جعلي بودن مدرك علي كردان نوشت. خود حسين درخشان هم نظراتي در مخالفت با وزارت علي كردان داشت.

چندي قبل از انتشارخبر دستگيري حسين درخشان، سايت الف يك مقاله يا هرچيزي به نقل از حسين درخشان مي نويسد، سپس خبرگزاري ايرنا كه امروزه دست كيهاني ها و فرد ديگري به نام «ياسر مرادي»، روزنامه نگار سابق همشهري، خورشيد، و نهاد رياست جمهوري، افتاده كه خبرگزاري رسمي دولت را در حد يك رجانيوز پايين آورده اند، در ستون زمزمه كه همان كاركرد ستون اخبار ويژه روزنامه كيهان را دارد، عليه سايت الف مي نويسد كه الف در اقدامي تامل بر انگيز نوشته اي از حسين درخشان، را تيتر نخست خود انتخاب كرد و حسين درخشان را دوست اسراييل معرفي كرد. جدا از مسخرگي اين خبر ايرنا كه به قصد حالگيري بوده، (تصور كنيد رويترز هم چنين كاري مي كرد) اين اقدام بازداشت حسين درخشان را در پي داشت.

Tuesday, October 28, 2008

حذف ناشيانه خبر ارسال سلاح به تروريست هاي منطقه از سوي خبرگزاري دولتي برنا

خبر ارسال تسليحات از سوي جمهوري اسلامي به «ارتش هاي آزادي بخش منطقه» كه خبر آن ابتدا در خبرگزاري هاي ايران وسپس در خبرگزاري هاي خارجي پوشش يافت، از سوي اكثر خبرگزاري هاي داخلي حذف شد. بسياري از آنان جمله مربوط به ارسال سلاح به ارتش هاي آزادي بخش را حذف كردند اما در اين ميان، از همه ناشيانه تر اقدام خبرگزاري برنا است كه بصورتي غير حرفه اي اين جمله را حذف كرده است برنا مي نويسد
وي گفت: امروز نه تنها نيروهاي مسلح ما خودكفا شده‌اند.  اين سكته ناقص در جمله كاملا آشكار مي سازد كه بخش دوم سخنان سردار همداني بطور كامل كه مربوط به ارسال سلاح به ارتش هاي به اصطلاح آزادي بخش است، از سوي ويراستار يا خبرنگار برنانيوز بطور عجولانه حذف شده است. جمله كامل سردار همداني به اين صورت بوده
جانشين فرمانده نيروي مقاومت بسيج تاکيد کرد: امروز نه تنها نيروهاي مسلح ما خودكفا شده‌اند، بلكه ارتش‌هاي آزادي بخش منطقه نيز بخشي از تسليحات خود را به وسيله ما تأمين مي‌كنند
براي جلوگيري از حذف اين مورد از خبرگزاري برنا، تصوير خبر را هم در سايت قرار مي دهيم


Friday, October 24, 2008

افزايش اخبار جعلي خبرگزاري فارس

خبرفارسی: خبرگزاری فارس امروز خبر اقدام مسافری مست در هواپیما كه در حالت مستی گفت می خواهد هواپیمایی روسی را برباید را با تیتر اشتباه « یك فروند هواپیمای مسافربری روسیه ربوده شد» و در قالب  خبر فوری بر روی تلكس خبری خود گذاشت. اين هواپيما هيچگاه ربوده نشد اما خبرگزاری فارس به جای جبران این اشتباه خود 45 دقیقه بعد خبری دیگر را با  تیتر «رباینده هواپیمای مسافربری روسیه دستگیر شد» در تلكس خبری و در صفحه اول سایت خود قرار داد.

گفتنی است شبكه خبری سی.بی.اس در این باره اعلام كرد مردی كه قصد ربودن هواپیما را داشته، دارای سابقه روانی بوده و با فریاد الله و اكبر خواستار تغییر مسیر هواپیما از بندر سوچی به وین بوده است. برخی رسانه های دیگر از جمله خبرگزاری اینترفكس گزارش كردند كه وی مست بوده و توسط شماری از مسافران مهار شد.

خبرگزاری فارس در هفته های گذشته نیز خبر جعلی فرود اجباری یك هواپیمای نظامی آمریكایی  در ایران را منتشر كرد كه به جای اذعان به اشتباه خود، دست به انتشار اخبار متناقض دیگری زد. 

Saturday, October 4, 2008

تبريك كيهان به روزنامه خورشيد پس از شهوت ران خواندن خبرنگارانش


خبر فارسی: روزنامه كیهان ورود روزنامه دولتی خورشید را به جرگه مطبوعات تبریك گفت. تبريك اين روزنامه در حالی منتشر مي شود كه «كیهان» در تاریخ 19 شهریور با انتقاد از روزنامه «خورشید» به خاطر به كار گیری روزنامه نگارانی كه در مطبوعات اصلاح طلب سابقه فعالیت دارند، شماری از آنان را شهوت پرست نامیده بود. این مطلب علاوه بر دو صفحه داخلی روزنامه (صفحه 2 و 14)، در صفحه نخست روزنامه كیهان نیز انعكاس یافت. كیهان در این بین بیشترین حمله خود را به پژمان راهبر، دبیر انتخابی سرویس اجتماعی روزنامه خورشید در آستانه انتشار آن نشانه گرفته بود. وی از روزنامه نگاران با سابقه ایران است كه شهرتش در افزایش تیراژ نشریاتی كه با آنها سابقه همكاری داشته، موجب شد تا مسوولان روزنامه دولتی خورشید به استخدام وی ترغیب شوند.

گفته می شود اختلاف شخصی یكی از خبرنگاران روزنامه كیهان با پژمان راهبر، موجب انتشار مطلب انتقادی كیهان بوده است.

كیهان در 19 شهریور 1387

«اصلاح طلبان تندرو» در روزنامه حامی «اصول گرایان» چه می كنند؟! «خورشید» برای چه كسانی می درخشد؟!

برخی از مسئولان تیم رسانه ای انتشار «نشریات زرد» و «اصلاح طلب» كه با روزنامه های توقیف شده مانند «شرق» و «آفتاب امروز» همكاری داشتند و انتشار یك دوره از هفته نامه توقیف شده «تماشاگران» و ماهنامه «نسیم هراز» را در كارنامه خود دارند و به «باج گیران مطبوعاتی» شهرت یافته اند، سر از روزنامه دولتی و جدیدالتاسیس «خورشید» درآوردند!!!
یكی از مسئولان این تیم كه بنابر نوشته هایش، به سبب ایرانی بودن احساس حقارت می كند، اكنون در سمت دبیر سرویس اجتماعی روزنامه «خورشید» مشغول به كار است. وی در هنگام تبلیغات دور دوم نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به دستور عناصر تندروی اصلاح طلبان و با صدور بیانیه های عمومی، علیه كاندیدای اصول گرایان تجمعات و تبلیغات بسیاری را به راه انداخت.
حضور خبرنگاران و روزنامه نگاران دارای هویت و شناسنامه مشخص جریان اصلاح طلبی افراطی در برخی از بخش های روزنامه «خورشید» در حالی است كه این روزنامه با بودجه دولتی، توسط سازمان تامین اجتماعی و موسسه فرهنگی «آتیه» منتشر می شود و خود را رسانه حامی دكتر احمدی نژاد و دولت اصول گرا معرفی می كند!
روزنامه «خورشید» رویكرد اجتماعی را به مثابه اصلی ترین هدفگذاری رسانه ای خود برگزیده است و شگفت آور اینكه دبیر سرویس اجتماعی و برخی از همكاران این روزنامه از سال های آغازین اصلاحات در روزنامه های زنجیره ای فعال بودند و سپس براساس تئوری های رسانه های سكولار، با ورود به «نشریات زرد» رویكرد ترویج ستاره های فاسد هنری و سینمایی، نشر خاطرات زندگی خصوصی هنرپیشه ها، ورزشكاران و... را پی گرفتند.
«
پژمان راهبر» مسئول سرویس اجتماعی روزنامه «خورشید» كار خود را با هفته نامه های مبتذل آغاز كرد. وی همواره در نشریات اصلاح طلب و روزنامه های زنجیره ای مانند «آفتاب امروز»، «حیات نو»، «شرق» و... حضور داشته و اكنون نیز در جلسات دفتر مركزی «حزب مشاركت ایران» حضور می یابد. «پژمان راهبر» بعدها به واسطه حمایت مدیران رسانه ای اصلاح طلب پله های ترقی را بالا رفت و به سردبیری یك روزنامه ورزشی رسید.
«
راهبر» مدتی هفته نامه توقیف شده «تماشاگران» را اداره می كرد كه این نشریه در دوره مدیریت وی یكی از مستهجن ترین نشریات پس از انقلاب اسلامی است. پس از توقیف «تماشاگران»، وی سردبیری نشریه «نسیم هراز» را برعهده گرفت و در آن با استفاده ابزاری از تصاویر زنان و بازیگران زن سینما، به رواج فحشای زیرپوستی رسانه ای دست زد كه مستندات آن در روزنامه «كیهان» موجود است.
«
پژمان راهبر» (مدیر فعلی سرویس اجتماعی روزنامه خورشید) در دور دوم انتخابات سوم تیر 1384، بیانیه ای را در كنار چهره هایی چون «مصطفی تاج زاده»، «محمد عطریانفر»، «عمادالدین باقی»، «فاطمه حقیقت جو»، «مراد فرهادپور» (نویسنده لائیك) و... صادر كرد و در آن بیانیه از مردم خواستند تا با حضور در میادین شهرها مانع پیروزی دكتر احمدی نژاد شوند! براساس همین بیانیه، «پژمان راهبر» در ساعت 6 روز اول تیرماه 1384 در كنار محمد قوچانی، سعید لیلاز، سیامك رحمانی و... در میدان ولی عصر تهران تجمعی را به حمایت از كاندیدای رقیب دكتر احمدی نژاد به راه انداخت.
دبیر سرویس اجتماعی روزنامه خورشید كه هم اكنون نیز با «حزب مشاركت ایران» در تعامل است، به گزارش خبرگزاری های رسمی كشور، در روز 12 شهریور 1387، وی در نشست دفتر مركزی این حزب حضور یافت و در جلسه ای دو ساعته با حضور «محسن صفایی فراهانی» (از عناصر تندروی مشاركت) و سیامك رحمانی (یكی از همراهان وی در تجمع 1 تیر 84) شركت كرد.
گفتنی است برای چنین روزنامه نگارانی، «هدف» و «عقیده» اصالت ندارد. آنان نه به «اصلاح طلبان» اعتقاد دارند و نه به «اصول گرایان»، چرا كه برای این جماعت، اصالت در سود، ثروت، لذت، شهوت و شهرت است. هر جا كه فرصتی مهیا باشد، زمینه اقتصادی ای فراهم باشد و قدرت حاكم یا كارفرمای سرمایه دار به اینان چراغ سبز نشان دهد، سر و كله شان پیدا می شود.
حتی در عالم حرفه ای، این روزنامه نگاران در میان همكاران خود مطرودند، چرا كه تحلیل ها و گزارش هایشان، دارای اعتبار نیست. این روزنامه نگاران، برای پیوند با قدرت های اقتصادی، مدام معیارها و اعتقادات فكری خود را تغییر می دهند و از همه ارزش های حرفه ای شان عدول می كنند تا خود را با كارفرمایشان تطبیق دهند. این عدول مدام از معیارهای حرفه ای و استاندارد برای تطبیق با صاحبان رسانه، نهایتاً به بی اعتباری این جنس از روزنامه نگاران می انجامد.
بنابراین، استفاده از این «تیم»، نه توجیه ایدئولوژیك و ارزشی دارد و نه توجیه حرفه ای و كاربردی. چرا كه اینان اولاً كمترین نسبتی با آرمان های انقلاب ندارند و از این حیث حضورشان در رسانه ای كه با بودجه بیت المال اداره می شود، سخت قابل پرسش و تأمل است. از دیگر سو، این «تیم» اعتبار حرفه ای در عالم رسانه نیز ندارد، چرا كه اینان مدام از معیارهای حرفه ای خود به نفع دستمزدهای كلان از سوی هر كسی، عدول می كنند و به هیچ شاخص و استانداردی در نوشتارهای خود پایبند نیستند.
جالب است كه آقای راهبر این روزها با حضور در برنامه شبكه یك سیمای صبحگاهی نیز همه روزه به عنوان كارشناس ورزشی افاضاتی می فرمایند!
حضور چنین عناصری، تنها به سرویس اجتماعی روزنامه «خورشید» محدود نمی گردد. برخی از اعضاء كمپین زنانه «یك میلیون امضاء»(!) و فمینیست های دوآتشه كه سابقه زندان و پیگرد قضایی دارند نیز در زمره همكاران این روزنامه بودند.
در این میان، البته سخنی با وزیر محترم رفاه در میان است، چرا كه روزنامه «خورشید» با بهره از منابع مادی «سازمان تامین اجتماعی» منتشر می گردد و هزینه های سنگینی را بر دولت تحمیل كرده كه میزان آن در «كیهان» موجود است.
وزیر محترم رفاه كه خود از شخصیت های دلسوخته اند حتما می دانند فعالیت رسانه ای و كار فرهنگی آن هم در جمهوری اسلامی ایران كه آرمان های متعالی اسلامی بر آن حاكم است و مورد تقاضای مخاطبان است، فعالیتی تخصصی به شمار می رود كه نشانی از آن در حوزه مدیریت روزنامه «خورشید» به چشم نمی خورد.
وزارت رفاه باید به این پرسش پاسخ دهد كه چرا بودجه بیت المال را در این دوره حساس اقتصادی خرج روزنامه ای كرده است كه برخی كاركنان و مدیران تحریریه آن نسبتی با این مردم و انقلاب ندارند؟! چرا پول مردم را نه فقط هدر می دهید، بلكه علیه همین مردم نیز به كار می گیرید؟ در حالی كه وظیفه شما انتشار روزنامه نیست. چه منطقی مجوز آن را به مجموعه تحت مسئولیت شما می دهد؟! كه برای انتشار روزنامه ای چون «خورشید» كه این مقاله یك سكانس از عملكرد آن است، میلیاردها تومان خرج كنند و آن را هم به پای «دفاع از اصولگرایی» و «دولت اصولگرا» بنویسند؟!

كیهان در 14 مهر 1387

خورشید رسماً به جرگه مطبوعات پیوست

روزنامه «خورشید» رسماً از دیروز به جرگه مطبوعات پیوست.
نخستین شماره این روزنامه اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در شرایطی صبح دیروز روی پیشخوان روزنامه فروشی ها قرار گرفت كه پیش از آن 17 پیش شماره از خورشید به طور غیرمستمر منتشر شده بود.
خورشید كه به صاحب امتیازی سازمان تأمین اجتماعی در 24 صفحه تمام رنگی منتشر شده 8 صفحه آن از جنس كاغذ گلاسه و دارای صفحات سیاست، جامعه، شهر، حادثه، گزارش، تلویزیون و سرگرمی، دیپلماسی، سلامت، ورزش ایران و جهان، اقتصاد و بورس و... است.
«خورشید طلوع كرد» تیتر یك نخستین شماره روزنامه خورشید است كه ساختار و قالب بندی صفحه نخست آن كمی متفاوت تر از سایر روزنامه های سراسری كشور بوده و در نیم صفحه پایین آن نیز در اقدامی نوین، عناوین صفحات جامعه، ورزش، اقتصاد و فرهنگ به همراه تصویر كوچكی از هر صفحه به نمایش درآمده است.
این شماره روزنامه خورشید با سرمقاله ای به قلم حسینعلی ضیایی مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی با عنوان «خورشید در خدمت توسعه فرهنگی تأمین اجتماعی» منتشر شده كه در بخشی از آن آمده است: این روزنامه در چارچوب برنامه های نوسازی سازمان تأمین اجتماعی و به منظور بالا بردن سطح دانش و آگاهی آحاد مردم به صورت عام و بیمه شدگان، كارفرمایان و مستمری بگیران به صورت خاص از وظایف، خدمات و آشنایی بیشتر آنها با حقوق حقه خویش در گستره كشور منتشر می شود.
نخستین شماره خورشید همچنین دارای یك ویژه نامه حاوی مطالب 17 پیش شماره قبلی و یك ضمیمه 16 صفحه ای اقتصادی است. كیهان ورود «خورشید» به صحنه مطبوعات كشور را به همكاران خود در آن روزنامه تبریك می گوید و برای آنها آرزوی توفیق دارد.

شمارشگر